«پرده واقعه عاشورا» اثر تاریخی حسین قوللر آقاسی در کتابخانه و موزه ملی ملک به نمایش درآمد
تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۷۲۵۳۹۰
به گزارش ایکنا به نقل از روابط عمومی مؤسسه کتابخانه و موزه ملی ملک، موقوفه آستان قدس رضوی، «پرده واقعه عاشورا» اثر حسین قوللر آقاسی به شیوه رنگ روغن روی بوم به اندازههای 188 در 148 سانتیمتر اجرا شده است. خانواده مرحوم ماشاءالله بای قزوینی (فروتن) این اثر تاریخی را به کتابخانه و موزه ملی ملک اهدا کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسین قوللر آقاسی یکی از بنیانگذاران شیوه مردمی در نقاشی ایرانی معروف به نقاشی قهوهخانهای به شمار میآید. او در نقشپردازی حماسهسازان ملی و مذهبی، رمزپردازی و قهرمانسازی با رنگ و روغن، و بهرهگیری از واقعیتها و انباشتههای ذهن و خیال، چیرگی و مهارتی برجسته از خود به نمایش گذاشته است. قوللر آقاسی را میتوان شناختهشدهترین هنرمند مکتب نقاشی قهوهخانه یا خیالیسازی دانست. وی در کنار محمد مدبر، سبکی در نقاشی ایرانی پی گرفتند که در دوران نفوذ نقاشی مدرن و مکتب کمال الملک به عنوان واپسین شیوه نقاشی مردمی، بومی و خودانگیخته شناخته شد.
نقاشی قهوهخانهای پدیدهای نوپدید در تاریخ نقاشی ایرانی در دورهای است که به دلیل دگرگونی شرایط فرهنگی و اجتماعی و دگرگونیهای زمانه و جامعه، بساط ساده و محقر نقاشان و هنرشان برچیده شده بود. این نقاشی، گونهای نقاشی روایی رنگ و روغنی با درونمایههای رزمی، مذهبی و بزمی است که در اواخر عهد قاجار و اوایل دوران پهلوی تقریبا همزمان با جنبش مشروطه در ایران اوج گرفت. نقاشی قهوهخانهای در برههای از زمان شکل گرفت که توده مردم از رخنه و نفوذ دو قدرت بزرگ سیاسی همعصر خود (روسیه و بریتانیا) بر ایران به ستوه آمده بودند، از اینرو برای حفظ وحدت ملی و جلوگیری از تاثیر بیش از اندازه هنر بیگانگان بر فرهنگ و هنر ایران به ویژه نقاشی، گرایش جامعه به مضمونهای حماسی شاهنامه فردوسی گسترش یافت. این گرایش با بروز جنبش مشروطیت ایران بیش از پیش افزایش یافت.
تجلی شاهنامه در مضمونهای حماسی به روشنی در نقاشی قهوهخانهای دیده میشود؛ در اینباره به ویژه میتوان به صحنههایی مانند نبرد رستم و سهراب، نبرد رستم و اشکبوس و دیگر داستانهای قهرمانی شاهنامه اشاره کرد. خاستگاه این هنر، سنت قصهخوانی، مرثیهسرایی و تعزیهخوانی در ایران است که پیشینه آن به سدهها پیش از پیدایش قهوهخانهها بازمیگردد و به دست هنرمندانی مکتبندیده پدیدار شده است. هنرمندان مدرنگرای ایرانی به این سبک نقاشی در دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ خورشیدی روی آوردند و اهالی مکتب سقاخانه نیز بعدها آن را به کار گرفتند. از نقاشان مشهور سبک قهوهخانهای، استاد حسین قوللر آقاسی و استاد محمد مدبر نامدارترند؛ حسین قوللر آقاسی را سردمدار خلق نقاشیهایی با مضامین حماسی میشناسند. محمد مدبر نیز بیشتر به دلیل به تصویر کشیدن مضمونهای مذهبی در نقاشیهایش شهرتی چشمگیر یافته است. قوللر آقاسی در نقشپردازی حماسی، مذهبی و رمزپردازی پهلوانی با شیوه نقاشی رنگ روغن و کاربست تجربیات خود در نقاشی کاشی توانست به شیوهای دست یابد که در آن داستانهای برآمده از شاهنامه و روایات مذهبی با وقایع انباشته در ذهن و خیال هنرمند آمیخته میشد و با مهارت و چیرهدستی تمام بر پرده بوم جان میگرفت. وی از پرداختن به طبیعت و طبیعتسازی پرهیز میکرد و میان شیوه کار خود و نقاشان طبیعتساز تفاوتی عمده قایل بود. روش او در عین حال وامدار سنتهای تصویرپردازی نگارگری ایرانی بود. او به دلیل تلاش برای سایهپردازی از نقاشی مینیاتور دور میشد و همزمان به دلیل دوری از کاربرد تکنیک پرسپکتیو اروپایی، از مرزهای هنر طبیعتگرای غربی نیز فاصله میگرفت. نقاشیهایی فراوان از قوللر آقاسی یا به نام او برجای مانده است که در موزهها و مجموعههای خصوصی یا خانههای مردم نگهداری میشود. حسین قوللر آقاسی سرانجام در آذر ۱۳۴۵ در بیمارستان درگذشت. او را در گورستان مسگرآباد تهران به خاک سپردند.
نمایشگاه «روز واقعه» با نمایش «پرده واقعه عاشورا» اثر تاریخی حسین قوللر آقاسی تا سه ماه (فصل پاییز 1397 خورشیدی) در کتابخانه و موزه ملی ملک برپا خواهد بود. کتابخانه و موزه ملی ملک دوستداران فرهنگ و هنر اسلامی- ایرانی را به دیدار این نمایشگاه جذاب در ساختمان اصلی گنجینه در محوطه تاریخی باغ ملی تهران به نشانی «میدان امام خمینی (ره)، سردر باغ ملی، خیابان ملل متحد (میدان مشق)» فرامیخواند.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: کتابخانه و موزه ملک روز واقعه نمایشگاه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۷۲۵۳۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
منیژه، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!
عصر ایران نوشت: حجه الاسلام سیداحمد علم الهدی که گویا دغدغهای مهمتر از حجاب ندارد، در خطبههای این هفته نیز بدان پرداخته و این بار گفته است: اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند:
منیژه منم، دخت افراسیاب
برهنه ندیده تنم آفتاب.
این که اساساً استناد به منیژه در شاهنامه، چقدر با هدف ترویج حجاب و عفاف سازگار است را به شاهنامه شناسان وامی گذاریم (پی نوشت را ببینید) * ولی عجالتاً از آقای علم الهدی که در خطبههای نماز جمعه، اشارهای هم به تاریخ و فرهنگ و ادب ایران زمین کرده است تشکر میکنیم و در عین حال از ایشان پرسیم: ماجرای بهار ۱۳۹۰ میدان فردوسی مشهد یادتان است؟
خودتان را معذب نکنید، به خاطرتان میآوریم: آن سال، به مناسبت هزاره سرایش شاهنامه فردوسی - که شما نیز او را به درستی "حکیم" خواندید - مجموعه از نقاشیهای دیواری با موضوع شاهنامه به مساحت ۲۲۰۰ متر در میدان فردوسی مشهد رسم شد. خلق این اثر هنری حدود یک سال به طول انجامید ولی یک ماه بعد از رونمایی از آن، اداره حفاظت از املاک آستان قدس رضوی، شبانه تعدادی کارگر به محل فرستاد و کل اثر را تا صبح با رنگ سفید محو کردند و از بین بردند!
آقای علم الهدی!
این شاهنامهای که امروز شما بدان استناد میکنید تا ثابت کنید که حجاب یکی از مظاهر فرهنگی ایرانیان است، همان شاهنامهای است که روی نقاشی هایش در شهری که شما امام جمعه اش بوده اید، شبانه رنگ پاشیدند و شما هیچ نگفتید!
اگر آن روز، مانع از کار غیر فرهنگی محو نقاشیهای شاهنامه میشدید و لااقل به دوستان تان میگفتید که شاهنامه را حکیمی به نام فردوسی سروده و حتی در آن به حجاب نیز اشاره کرده است، امروز استنادتان به این اثر ملی برای ترویج حجاب، دلنشینتر بود.
جوانان هنرمند کشور، یک سال در گرما و سرما، عاشقانه کار کردند تا این اثر هنری را خلق کنند
ولی یک روز صبح، دیدند که عدهای شبانه روی هنرشان رنگ سفید پاشیده اند؛ به همین راحتی، به همین تلخی!
شما درست میگویید آقای علم الهدی! زنان ایرانی در طول تاریخ و حتی هزاران سال قبل از اسلام، به شهادت آثار و روایت مورخین، بانوانی نجیب بوده اند با تن پوشهایی از پاکدامنی. اما چرا شما و همفکران تان - فارغ از موضوع شاهنامه - همواره نسبت به تاریخ و تمدن ایران بی مهری میکنید و حتی گرامیداشت کوروش را برنمی تابید ولی نیاز که پیدا میکنید دست به دامن ایران باستان میشوید؟! چگونه حتی در شهری که شما امام جمعه اش هستید، دور میدان فردوسی، نقاشیهای شاهنامه هم تحمل نمیشود ولی صحبت از حجاب که میشود یادتان میافتد در همان شاهنامهای که روی نقاشی هایش رنگ پاشیده و محوش کرده اند، زنی به نام منیژه وجود دارد که آفتاب تنش را برهنه ندیده است؟!
میدان فردوسی مشهد بعد از نقاشی و بعد از محو کردن آن
بگذارید یک چیز را خیلی رک و صریح به شما بگوییم آقای علم الهدی: کسانی که کمر همت بستند به نابودی و نادیده انگاری تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانی و حتی همین الان هم پدیدههای ایرانی مانند نوروز خار چشم شان است، اگر بیشتر از دشمنان دین، به ایمان مردم خیانت نکرده باشند، کمتر نکرده اند. تریبون دارهایی که سالها فرهنگ ایرانی را در برابر دین قرار دادند و دو راهی جعلی ایرانیت و اسلامیت را پیش روی مردم و خاصه جوانها گذاشتند، عامل بسیاری از دین گریزیهایی هستند که نتیجه اش را در خیابانها میبینند و بعد، از پلیسها میخواهند که محصول کارشان را دستگیر کنند!
راستی بد نیست یک نکته را هم با امام جمعه محترم مشهد در میان بگذاریم: اگر بانوان ایرانی در طول تاریخ هزاران ساله ایران، پوششهایی برازنده زنان عفیف داشتند و به قول شما با حجاب بودند، به خاطر حضور ماموران حکومتی بر سر کوی و برزنها برای تحمیل نوع خاصی از پوشش نبود؛ به خاطر "باورهای فرهنگی" شان بود که بعد از اسلام نیز "ایمان دینی" بدان افزوده شد.
بروید ببینید چه کسانی با تبر به جان فرهنگ اصیل ایرانی افتادند تا آن باورهای فرهنگی - که امروز بدانها نیازمندشده اید - به محاق برود؟ و باز بررسی کنید چه کسانی، دین را هزینه منافع خود کردند و به جان "ایمان دینی" مردم افتادند؛ احتمالاً شما نیز به این نتیجه خواهید رسید که ضاربان فرهنگ ایرانی و تخریب کنندگان دین مردم، نه دو دسته که دست بر قضا یک گروه اند!
پی نوشت:
* منیژه اساساً ایرانی نبود بلکه دختر افراسیاب یعنی دختر دشمن ایران بود و برای رسیدن به بیژن او را بی هوش کرد و، چون بیژن به هوش آمد، خود را در آغوش منیژه دید و باقی قضایا! عجیب است که از بین همه زنان تاریخ و افسانه ها، علم الهدی برای ترویج حجاب و عفاف به منیژه استناد کرده و او را فرهیخته هم نامیده است!